جدول جو
جدول جو

معنی چش زله - جستجوی لغت در جدول جو

چش زله
ترساندن کسی با چشم غره، زهرچشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
ویژگی کسی که چشم زخم به او رسیده، ویژگی آنکه از چشم بد آسیب دیده، چشم رسیده، چشم خورده، برای مثال شد چشم زده بهار باغش / زد باد تپانچه بر چراغش (نظامی۳ - ۵۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
(چِ پِلْ لَ / لِ)
چهل پله. آب انبار که چهل پله گودی آن است. آب انبار بسیار گود هر چند که دارای چهل پله نباشد. آب انبار چل پله ای. هر آب انبار پرگود اگر چه پله های آن از چهل تا بیشتر یا کمتر باشد
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مِ زِ رِهْ)
کنایه از حلقه های زره است. (از آنندراج). چشم درع. سوراخ زره:
تا کمان وقف هم آغوشی زه ساخته ای
پر ناوک مژۀ چشم زره ساخته ای.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ زَ دَ / دِ)
چشم رسیده و چشم زخم خورده. (ناظم الاطباء). رجوع به چشم زد و چشم زدن شود، مأیوس و ناامید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ غُلْ لَ / لِ)
چشم آغول. چشم آغیل. چشم غره. نگاه خشم آلود، تهدید. تخویف. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به چشم آغول و چشم آغیل و چشم غله رفتن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ غُ لْ لَ / لِ)
چشم آغول. چشم آغیل. چشم غره. نگاه خشم آلود، تهدید. تخویف. رجوع به چشم آغول و چشم آغیل و چشم غله رفتن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم غله
تصویر چشم غله
چشم غره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
کسی که چشم زخم بدو رسیده باشد چشم زد چشم رسیده، مایوس ناامید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چل پله
تصویر چل پله
آب انباری که قریب چهل پله گودی آنست
فرهنگ لغت هوشیار
((ش ِ شُ لِ قَ لَ))
آشی که از حبوبات و گوشت له شده درست می شود و بیشتر برای نذر و در ایام محرم و صفر درست می کنند، کنایه از هرمجموعه ای که در آن نظم و ترتیب و قاعده ای به کار نرفته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشم زده
تصویر چشم زده
((~. زَ دِ))
کسی که آسیبی از چشم بد به او رسیده باشد
فرهنگ فارسی معین
کاسه چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
چشم غره
فرهنگ گویش مازندرانی
پلک چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
پلک چشم
فرهنگ گویش مازندرانی
فوت و فن
فرهنگ گویش مازندرانی
حفر سوراخ به وسیله ی چوبی کوتاه و مخصوص، جهت نشای شالی، بادمجان
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گاه، اجاق، بار گذاشتن غذا بر روی اجاق گلی، اجاق و متعلقات آن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام یکی از مناطق ییلاقی سه هزار تنکابن آش محله
فرهنگ گویش مازندرانی
توله خرس
فرهنگ گویش مازندرانی
پولی که هنگام بردن عروس به خانه ی داماد به عروس می دهند تا
فرهنگ گویش مازندرانی